اسماعیل گرامیمقدم زمانی كه نام «تجاوز» و «اشغال» به میان میآید، شاید هیچ كشوری به اندازه ایران و هیچ ملتی مانند ایرانیان، درك نكنند كه معنی و مفهوم تجاوز و اشغال چیست و چه خمهای عمیقی بر روح و روان نسلهای مختلف یك سرزمین به جای میگذارد. مهدی اخوان ثالث این حافظه تاریخی را اینگونه تصویرسازی میكند و میگوید: «ما فاتحان شهرهای رفته بر بادیم/ با صدایی ناتوانتر زانكه بیرون آید از سینه/ ما راویان قصههای رفته از یادیم/» از گذشتههای دور تا به امروز، ایران با توجه به ویژگیهای اقلیمی، تجاری، سرزمینی و... در چهارراه مهمترین حوادث تاریخ قرار داشته و متاثر از این ویژگیها، همواره در تیررس حملات، تجاوزگریها و مطامع اشغالگران قرار داشته است. از زمان حمله مغول به ایران در قرون ماضی تا شهریورماه 1320خورشیدی در دوران معاصر كه ایران در عین بیطرفی از سوی متفقین اشغال شد، روح و روان این ملت با نفرت و انزجار از اشغالگری عجین شده است. مبتنی بر این تاریخچه است كه با حمله روسیه به كشور مستقل اوكراین، بار دیگر یكی از زخمهای مهم تاریخ معاصر كشورمان سر باز كرد و ناخودآگاه جمع بسیاری از ایرانیان خاطرات تلخی كه از جنگ تحمیلی 8ساله با عراق شكل گرفته بود را دوباره مرور كردند. ایرانیان روز و روزگاری را به یاد آوردند كه كشور متجاوز عراق، تلاش برای اشغال پایتخت كشوری مستقل را ظرف 3روز برنامهریزی كرده بود تا به زعم خود، هویت ایرانیان را یكسره از تاریخ حذف كند. اما در آن برهه نیز اقشار گوناگون از جمله جوانان و نوجوانان، راهی پایگاههای بسیج شدند تا از كشور و انقلاب خود در برابر یك ارتش متجاوز و تا بن دندان مسلح دفاع كنند. خاطراتی كه نگارنده این سطور از نزدیك بخشی از آنها را تجربه كرده بود و با ابعاد مختلف آن آشنا شد. واقع آن است كه انتهای هر مقاومت شرافتمندانهای حتی اگر در ظاهر و در صحنه نبرد، فتحالفتوحی حاصل نشده باشد، پیروزی است. ایران به عنوان كشوری كه حس تلخ تجاوز را تجربه كرده است، هر زمان كه با اخبار تجاوز در پهنه عالم مواجه میشود به یاد جنگ و تبعات دهشتناك آن میافتد و در ناخودآگاه خود با كشوری كه مقاومت را برگزیده است، احساس همدردی میكند. بر اساس منافع ملی ایران، دلایل بسیاری وجود دارد كه ایران در عین بیطرفی، میبایست تجاوز و اشغالگری روسیه علیه اوكراین را محكوم كند. در جریان این یادداشت تلاش میكنم به بخشی از این ضرورتها اشاره كنم. نخست) ایران 42 سال قبل مورد تجاوز قرار گرفته و با خسارتهای فراوانی مواجه شد. 8سال اتلاف منابع صورت گرفت، منافع ملی مردم به مخاطره افتاد و ملت هزینههای مادی و معنوی فراوانی را متحمل شدند. جدا از هزینههای مادی كه بر اساس برآوردها، هزاران میلیارد دلار را شامل میشود، ایران در طول 8سال جنگ، بخشی از مستعدترین، ارزشمندترین و كارآمدترین فرزندان خود را از دست داد. جوانانی كه هرگز نمیتوان جایگزینی برای آنها پیدا كرد. بنابراین تجاوز روسیه به اوكراین بخشی از ظرفیتهای رشد ملت اوكراین را از میان برده است و باید محكوم شود. دوم) ایران سالهاست كه در كنار ملت فلسطین ایستاده و عملا از تجاوز رژیم صهیونیستی بیزاری میجوید. برای این منظور بخشی از مهمترین منابع كشور بسیج شدهاند تا از ملت مظلوم فلسطین در برابر رژیم متجاوز دفاع كنند. اینكه ایران از رژیم اشغالگری چون اسراییل، بیزاری میجوید و حاضر به پذیرش آن نیست، برآمده از دركی است كه ایرانیان از مفهوم تجاوزگری در ذهن دارند. نباید فراموش كرد، دلیل حمایت ایران از یمن، نیز ناشی از تجاوز سعودیها به این كشور است. طبیعی است كه در مواجهه با مفهوم تجاوز نمیتوان برخورد دو گانه داشت و باید تجاوز روسیه به اوكراین نیز محكوم شود. سوم) مرز مشترك ایران با روسیه، مساله مهم بعدی است. سابقه تاریخی مناسبات ارتباطی ایران با روسیه نشان میدهد كه روسیه در 2مرحله به ایران تجاوز كرده و در قالب قراردادهای ننگین تركمانچای و گلستان، بخش قابل توجهی از مناطق ایران را از سرزمین اصلی جدا كرده است. این رویكرد روسیه باید زنگهای خطر را برای مسوولان ایرانی به صدا درآورده و ضرورت محكومیت این تجاوز را برای آنها یادآور شود. چهارم) روسیه از جامعه جهانی فاصله گرفته و جامعه جهانی در ابعاد گوناگون این اشغالگری را محكوم كرده است. ایران نیز كه همواره تلاش كرده تا از ملتهای مظلوم در برابر ظالمان دفاع كند باید همراه با جامعه جهانی در راستای استیفای منافع آینده خود تلاش كند. به هر حال ایران پس از توافق احتمالی نیازمند همكاری با جامعه بینالملل است. هرگونه اشتباه در این زمینه میتواند بخشی از منافع ملی ایران را در افق پیش رو با اخلال مواجه سازد. پنجم) دلیل بعدی ضرورت محكومیت این تجاوز، استقلالطلبی ملت ایران است. یكی از اصول اساسی انقلاب مردم ایران در سال 57 مرتبط با بحث استقلالطلبی (در كنار آزادی و جمهوری اسلامی) است. هویت ایرانیان بهطور بنیادین به استقلالطلبی گره خورده است. زمانی كه استقلال یك كشور مستقل با تجاوز مواجه شود، طبیعی است كه ایران باید طرف اشغالگر را محكوم كند. كشوری كه یك بار با تكیه بر توانایی نظامی خود دست به اشغالگری میزند، طبیعی است كه ممكن است این تجربه را در خصوص هر كشور دیگری تكرار كند. در این شرایط كه پرونده هستهای ما در شرایط پیچیدهای قرار دارد، بهترین زمان است كه ایران با محكومیت این تجاوز، چهره واقعی خود را برای افكار عمومی جهانی ارایه كند. البته در كنار این واقعیتها، ماجرای تجاوز روسیه به اوكراین برای نظام بینالملل نیز واجد پیامهایی است كه باید از سوی قدرتهای جهانی جدی گرفته شود. تحولات اخیر بیانگر آن است كه دوران تكقطبی در نظام بینالملل پایان یافته است. قدرتهای جهانی باید بدانند كه یا همه جهانیان در كنار هم امنیت را تجربه میكنند یا اینكه هیچ كشوری امنیت نخواهد داشت. از یك طرف روسیه با تكیه بر قدرت نظامی خود و از سوی دیگر كشوری مانند چین با ویژگیهای راهبردی و اقتصادی از خاكستر دوران پس از فروپاشی اتحادجماهیر شوروی سر برآوردهاند. در كنار این كشورها، ژاپن، اتحادیه اروپا و... نیز حرفهای زیادی برای گفتن دارند و مطالبات آنها باید از سوی قدرتهای جهانی، جدی گرفته شود. هرگونه سركوب مطالبات سایر قدرتهای نوظهور، جهان را وارد دایره مشكلاتی خواهد كرد كه پیش از این در زمان قبل از جنگ جهانی دوم در خصوص كشورهایی مانند آلمان و ژاپن تجربه شده بود و نهایتا باعث شكلگیری جنگ جهانی دوم شد. روز و روزگاری كه شهرهای بسیاری بر باد رفتند و قصههای بسیاری از یاد رفتند تا هنگامهای دیگر و نسلی نو ....
نظرات